مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

سایت تخصصی نساجی و پوشاک
مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

سایت تخصصی نساجی و پوشاک

درد و دل خودمونی یک نساج

این مطلب را حتما بخونید؟؟؟                                                  

 

تصمیم گرفتیم در گیل تکس نقدی بر اوضاع رشته نساجی بزنیم.هدفمان خیر است.با ما همره باشید ضرر نمی کنید.
 به نظر شما صنعت نساجی با دانشگاه چقدر ارتباط داره؟استادها چقدر به وظیفه ایی که دارند،عمل می کنند؟دانشجوها چقدر به فکر افزایش دانش خود هستند؟اصلا صنعت چقدر به دنبال دانشگاه و دانشجویان هست؟

 

کم و بیش همه ما جواب این سوالات رو می دونیم.قصد نداریم تمام این سوالات رو به چالش بکشیم.و در موردشون بحث کنیم.برای اولین بار می خواهیم به جای گیر دادن به دولت و چین و کالای چینی  و قدیمی بودن کارخانجات نساجی به موضوع دیگری  بپردازیم. نمی گیم در این موارد مشکل نداریم.چرا ! اتفاقا مشکل داریم، زیادشم داریم.اما یبار هم بیایم از یه منظر دیگر به این رشته نگاه کنیم.بیاییم در مورد دانشگاه ،دانشجو،استاد  و حتی وزارت علوم بپردازیم.
دانشجو:
اگه دانشجو هستید و این مطلب رو می خونید یه نگاه به خودتون بیندازید،ببینید چی یاد گرفتید،اصلا چیزی یاد گرفتید که اگه فردا یه کار خونه ایی رفتید(البته اگه کارخونه ایی باشه)بخواهید با دانشی که دارید!راهی برای پیشبرد این کارخونه داشته باشید.قصد بی احترامی ندارم،ولی خداییش وقتی ما به خودمون و دیگر بچه های این رشته نگاه میکنیم میبینیم نه تنها به دانش بچه ها در این چند ساله در دانشگاه افزوده نشده بلکه اون یه مقدار  استعداد شکوفا نشده ایی هم که داشتند!به طور کامل خشکیده!بیشتر بچه های این رشته دچار سر خوردگی شدند.خیلی ها از اینکه در یه جایی بخواند از رشته شون صحبت کنند خجالت می کشند.افسوس! چی داره به سرمون میاد!بسه دیگه یه مقدار از این فاز منفی در بیاییم.(اصلا فاز مثبت داریم!)
استاد:
اینکه دانشجو رغبتی به افزایش دانش در این رشته نداره درست،اما استادها عزیز ،تاج سر، چیکار دارند می کنند.چی شده چرا اونها رغبت ندارند.چرا اونها اون وظیفه ایی که دارند رو خوب انجام نمی دند.چرا توی 4 سال یه بازدید درست وحسابی از کارخونه مارو نمی برند؟چرا از سر و ته کلاسها میزنند؟استادهایی که قرار برای ما الگو بشند!قرار راه و رسم مهندس شدن رو به ما یاد بدند اما گویی خبری نیست!با عرض معذرت انگار استادهای عزیز هم  همگام با افول صنعت دارند غروب می کنند،البته به طور حتم این موضوع شامل همه نخواهد نشد ،چه بسیار هستند استادهایی که از جونشون در راه این رشته و دانشجویانشون مایه میزارند،ما هم همینجا از این استادها کمال تشکر رو داریم.ولی خوب هستند اساتیدی که مثل صنعت دچار ورشکستگی شدند.اکثرشون میگند دانشجو باید دنبال علم ودانش باشه تا استاد هم برای درس  دادن رغبت داشته باشه،حرفشون تا حدودی درسته ولی به نظر ما این  دلیل لازم و کافی برای عدم رغبتشان  نیست. به نظر ما اصلا دلیل خوبی نیست که هر چه بچه خواست و هر طرفی رفت،پدر هم به اون سمت بره و اون کار رو بکنه(چی! مثال جالبی نبود !دیگه خودتون ببخشید .دمه دست بود، گفتیم همین رو بگیم)اگه دانشجو رغبت نداره ،دال بر این نیست که شما هم رغبت نداشته باشید،اساتید می تونند با راهکار های مختلف در جهت شکوفایی دانشجوها گام بردارند.(چی! گامی نمونده!)
وزارت علوم:
اما جدای اینها به نظر ما در مورد مباحث درسی که در نساجی ارایه میشه باید نگرشی دوباره توسط وزارت علوم بشه.مباحث درسی که الان در رشته نساجی به خصوص  شیمی نساجی ارایه می شند ،به جرعت می توان گفت که ناکارآمد بوده و متناسب با افزایش چشمگیر علم دنیا نیست،درحالیکه  حدود 70 درصد ازتولیدات نساجی جهان  در  قسمت مصنوعی است،اما تنها 2 واحد در دانشگاه برای این مبحث قرار داده شده که خنده دار است! چرا این رشته در مباحث تولید الیاف مصنوعی بیشتر وارد نمیشه؟به واقع اگر بتوان بیشتر در این موارد وارد شد،توانمندیهای یک مهندس هم بسیار افزایش خواهد یافت.در شیمی نساجی مبحث تکمیل بسیار مهم می باشد.شاید بیشترین دستگاهها و بیشترین مواد شیمیایی،در این قسمت به کار می رود،اما با جرعت می توان گفت کمترین اهمیت در دانشگاه به این مبحث می شود.در حالیکه حدود 5 واحد به تکمیل اختصاص داده شده است اما باور کنید حداقل به 10 واحد برای تدریس نیاز دارد(چیه!می خندید) امابه شدت ما معتقدیم که اگر درس تکمیل در دانشگاه به درستی  و به طور کامل تدریس شود  تمامی مهندسان نساجی توانایی به دست آْوردن شغل را خواهند داشت.

امیدواریم این مواردی که در اینجا برای شما قرار دادیم مورد رضایت شما قرار گیرد،اگر شوخی کردیم یا جایی از مطلبمان مورد رضایت شما نبود خودتون به بزرگیتون ما رو ببخشید.

 گیل تکس برای همه شما آرزوی موفقیت و البته بدست آوردن کار می کند.

  میثم وایمان


چند تا ازنظرا:

سلام،خیلی ممنون از این مطلب خوبی که گذاشته بودین واقعا\\\" حرف دل همه ی بچه های نساجی بود ولی خیلی ام ناامید کننده بود درست خیلی مشکلات هست ولی اگه ما دانشجوهای نساجی هم بشینیم و کاری نکنیم این مشکلات 100 برابر می شه بلاخره باید از یه جا جرقه زده بشه دیگه، نه باید همینجوری دست رو دست بزاریم هرچقدرم سخت باشه ، خودمون باید یه انقلابی کنیم به نظر من به جای این مطالب ناامید کنند چیزای جالب تری بزارین ،نقد کنید .فکر میکنید مشکل فقط از اساتید و ..... نه خیر ما دانشجو ها اصلیترین مشکلیم الان نصف بیبشتر بچه های رشته نساجی با علاقه نیومدن!خودمون دانشجوها باید یه فکری به حالش کنیم .

.............................................................................

سلام  همه حرفهاتون قبول ولی موضوع مهم اینه که زمانی که ما داشتیم تو گیلان نساجی میخوندیم حتی یک استاد نساج نداشتیم !!!!! که بالاخره پس از کلی تحصن و اعتراض ( که هیچوقت مقبول نیست و باعث شد که 9 ترمه بشیم و اون ترم هم درسامونو بیافتیم و هم مشروط بشیم ) ولی بالاخره یه نساج آوردیم تو گروه  مثلا علمی .
الانو نمیدونم چه وضعی داره ولی باید یه کسی باشه که تو ازش چیز یاد بگیری اگه قرار بود من خودجوش نساج بشم که میشستم تو خونه و بدون سد غول پیکر کنکور و استرسهایی که چندین سال تبعات داره میشستم و ترجمه های مزخرفه کتب نساجی رو میخوندم و میرفتم تو سالن رنگرزی میکردم دیگه !!!!!
اینم بگم الان کارخونه های نساجی دربدر یه مهندس باسوادن و این تقصیر هیچ کس نیست جز برنامه های نخ نمای   آموزش عالی که  برای 50 سال قبله . اگه خواستین نظر بدین یا صحبت کنید من تو  فیس بوک  تو پیج  مهندسین نساجی دانشگاه گیلان عضو هستم اونجا پی ام بزارین .
موفق باشین

.............................................................................

شما هم نظر بدین

 

نظرات 6 + ارسال نظر
شیرین جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 ب.ظ

سلام... مرسی..... واقعا حرف تموم بچه های نساجی رو زدین... بازم مرسی... کاشکی حداقل یکی بود که واقعا به این حرفا ک جز حقیقت نیست گوش میداد و کاری از دستش واسه امثال ما بر میومد... الان خود من: دارم فارغ التحصیل میشم بجای خوشحالی غصه ام گرفته اول اینکه کار نیست که بخواهیم راضی باشیم بعد هم اینکه آخه خداییش چی یاد گرفتیم تو این چند سال....

ح ر ک جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:57 ب.ظ

داستانک برخی از صنایع نساجی ایران!
آیا ایران بهشت صنعتگران نساجی جهان نیست؟
آنچه در این داستانک می¬خوانید، واقعیتی است که به چشم خویش دیده¬ام و بصورت یک داستان کوچک، نه برای کودکان، بلکه برای برخی از صنعتگران ایرانی و دست اندرکاران آن نوشته¬ام. در پایان دوست دارم، خواننده محترم به اینکه: « آیا ایران بهشت صنعتگران نساجی جهان نیست؟ » پاسخ دهد.
داستان از آنجا شروع می¬شود که روزی دو مهندس نساج یکی دارای سابقه طولانی در صنعت نساجی و بعنوان متخصصی زبده و دیگری فارغ التحصیل مقطع فوق لیسانس نساجی و بدون سابقه کار در صنعت به بازدید کارخانه کوچک و فعال در تولید پنبه هیدروفیل، رفته¬اند.
کارخانه دارای خط حلاجی قدیمی پنبه¬ای است. این کارخانه تولید خوبی دارد. مشکلی در فروش محصولات خود ندارد و کارخانه¬ای سودآور است اما بحث هدفمند کردن یارانه¬ها و مصادف شدن آب با گرانی و کمیابی پنبه بخاطر برخی مسایل داخلی و خارجی، آقای مدیر را به فکر وا داشت. آقای مدیر به فکر راه¬اندازی خط ضایعات و بهروه¬وری از آن افتاد تا بجای فروش به قیمت ناچیز به کارگاههای مبل سازی از آن بهره بیشتری نصیب خود و کارخانه نماید. بنابراین از مهندس زبده برای بررسی خط تولید و اضافه کردن خطوط جدید دعوت بعمل آورد.
مهندس زبده یکی از دوستان خود که مهندسی جوان است و به تازگی فارغ التحصیل شده و کارت پایان خدمت خود را گرفته را به همراه خود به بازدید کارخانه آورد.
مهندسان بعد از بازدید خط حلاجی با مسایل عجیب و غریبی مواجه شدند. به نظر می¬آمد که هیچ کس در این کارخانه کوچک، حتی الفبای حلاجی را هم نمی¬داند! اما داستان از چه قرار بود؟
اجاقی¬های تعبیه شده در زیر زننده¬های حلاجی بعلت فرسودگی معیوب شده و در موارد فراوانی از دستگاه جدا شده¬اند و بجای آن حصیر و یا مواردی از این قبیل جایگزین شده است و البته در برخی موارد نیز، حتی حصیر هم جایگزین نشده است! از طرف دیگر خارهای تعبیه شده بر روی زننده¬هایی مثل پله¬ای نیز شکسته شده و یا بصورت شدیدی کج شده¬اند. برای مثال در یکی از این غلتکهای زننده پله¬ای، فقط 10% کل خارها وجود داشته است. همه¬ی این مسایل در خط تولید حلاجی موجب افزایش ضایعات خط تولید و به تبع آن افزایش غیر اصولی قیمت تمام شده خواهد شد. بعبارتی الیاف پنبه سالم، وارد ضایعات می¬گردد. این ضایعات نیز بطور معمول به کارگاههای مبل سازی و به قیمت ناچیز به فروش می¬رسد.
طبیعی است تا زمانیکه حرفی از هدفمندی یارانه¬ها نبوده است، آقای مدیر، مهندس زبده را به کارخانه دعوت نمی¬کرد و درنتیجه به این مشکلات پی نمی¬برد و به همان روش قبل به تولید می¬پرداخت. جالب اینجاست با این همه کارخانه سودآور بوده و این نکته از عجایب هفتگانه در ایران است!
آیا می¬دانید از این جالب تر چیست؟ جالب تر آن است که وقتی مهندسی جوان و بدون سابقه کاری، تقاضای فعالیت در چنین کارخانه¬ای را داشته باشد، همین آقای مدیر عزیز به او می¬گوید: شما کار عملی نکرده¬اید و کار بلد نیستید. من به کسی احتیاج دارم که چند سال سابقه کار داشته باشد. حال اگر شما به عنوان مهندس صفر کیلومتر بیایید و با صرف هزینه (!) در کارخانه کار یاد بگیرید و بعد از یک سال اینجا را ترک کنید چه فایده¬ای دارد و چه کسی هزینه¬های متحمل شده برای آموزش شما را باید بپردازد. من یک تولید کننده در صنایع نساجی ایران هستم و کلی سابقه دارم و کار بلدم و از این جور حرفها!!
خیلی عجیب است! کسی که با این روش غیر اصولی تولید می¬کند و حتی به الفبای نساجی آشنا نیست، کار بلد صنعت نساجی ماست! البته همه¬ی صنایع نساجی اینگونه نیستند. ولی متاسفانه درصد قابل توجهی از صنایع نساجی اینگونه تولید می¬کنند. در حقیقت آنها تولید کننده نیستند، بلکه بازاریاب و فروشنده ماهری هستند. باید یادآور شد، این بیماری در برخی از دیگر صنایع نیز به وفور یافت می¬شود.
سوال من از خواننده محترم این است که اگر از این روی سکه به داستان بنگرند، آیا ایران، بهشت صنعت نساجی جهان نیست؟ تولید به این راحتی و با روش غیر اصولی و علمی چگونه امکان پذیر است و حتی سودآور؟ چند تا از کشورهای جهان را می¬شناسید که چنین وضعیتی دارند؟ و تازه آقای مدیرش خود را کار بلد و تولید کننده بداند؟

12345 جمعه 29 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ

ما که تو صنعتی اصفهان راضی هستیم و خداییش بهترین استادا رو ما داریم.در مورد کار هم ارتباط با صنعت دانشکد مون داره خودشو جر میده که بچه ها نرن ارشد و برن سر کار.

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ب.ظ

از دانشگاه گیلان دیگه بیشتر از این انتظار نمیره

یه قدیمی تو نساجی یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام همه حرفهاتون قبول ولی موضوع مهم اینه که زمانی که ما داشتیم تو گیلان نساجی میخوندیم حتی یک استاد نساج نداشتیم !!!!! که بالاخره پس از کلی تحصن و اعتراض ( که هیچوقت مقبول نیست و باعث شد که 9 ترمه بشیم و اون ترم هم درسامونو بیافتیم و هم مشروط بشیم ) ولی بالاخره یه نساج آوردیم تو گروه مثلا علمی .
الانو نمیدونم چه وضعی داره ولی باید یه کسی باشه که تو ازش چیز یاد بگیری اگه قرار بود من خودجوش نساج بشم که میشستم تو خونه و بدون سد غول پیکر کنکور و استرسهایی که چندین سال تبعات داره میشستم و ترجمه های مزخرفه کتب نساجی رو میخوندم و میرفتم تو سالن رنگرزی میکردم دیگه !!!!!
اینم بگم الان کارخونه های نساجی دربدر یه مهندس باسوادن و این تقصیر هیچ کس نیست جز برنامه های نخ نمای آموزش عالی که برای 50 سال قبله . اگه خواستین نظر بدین یا صحبت کنید من تو فیس بوک تو پیج مهندسین نساجی دانشگاه گیلان عضو هستم اونجا پی ام بزارین .
موفق باشین

یه نساج شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ

باسلام
من هم دانشجوی نساجی گیلان هستم ودقیقا بانظرتون موافقم.چون تعدادی ازاستادامون دارن کم کاری میکنن.درصورتیکه دردانشگاه امیرکبیرواصفهان اینطورنیست واینقدردیدشون نسبت به نساجی منفی نیست.هرسال تعدادی دانشجوی ورودی بعدازیه ترم تغییررشته میدن.خودمن هم برای ارشدمیخوام تغییررشته بدم.درتاییدحرفتون احساس میکنم تاالان هیچی ازرشته ام متوجه نشدم وفقط دارم واحدهاموپاس میکنم که نیفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد